سیاست آمریکا در قرن بیست و یکم
چکیده
با بررسی وضعیت سیاست آمریکا در سالهای اخیر و روند سیاسی آن، بهسختی میتوان انتظار داشت که شاهد قرارگرفتن در یک مسیر سیاسی متفاوت در طی سالهای آینده در این کشور باشیم. سیاستهایی که برای این کشور اتخاذ میشود، نهتنها بر سرنوشت مردم آن بلکه بر وضعیت سیاسی و اقتصادی دنیا نیز تأثیر خواهد گذاشت.
مسائلی مانند سیاستهای مخالف در برابر پیادهسازی اقدامات مؤثر برای تغییرات اقلیمی و پدیدۀ گرمایش زمین، دوقطبی شدن جامعه و بیتوجهی به تقویت زیرساختهای ملی بهخصوص آموزش از مواردی است که میتواند وضعیت سیاسی – اقتصادی آمریکا را دستخوش تغییرات بزرگ کند.
در ابتدا سیاستهای حزب مخالف در آمریکا منکر اثرات گرمایش زمین است و این دیدگاه ممکن است از دو جا نشئت بگیرد. آموزش از دیگر مواردی است که میتواند در بلندمدت منجر به رشد اقتصادی شود و از زمینههای حائز اهمیت است.
مقدمه
ایالات متحد آمریکا بهعنوان یکی از کشورهای بزرگ تأثیرگذار در جهان بهحساب میآید. تحولات آمریکا بر اقتصاد قرن بیست و یکم نیز مؤثر خواهد بود. اقتصاد قرن آینده از موضوعهای پربحث این سالها است. تولید ناخالص داخلی، رشد اقتصادی و موارد دیگر اما معتقد هستیم که سیاست مهمترین ناشناختۀ قرن بیست و یکم است.
سیاستهای پیچیدۀ احزاب مختلف آمریکا نهتنها بر آیندۀ این کشور بلکه بر آیندۀ بسیاری از کشورهای دنیا نیز تأثیر خواهد گذاشت. سیاستهای اشتباهی که حامیان سرسختی مانند دستهای از احزاب آمریکایی را در طرف خود دارند میتواند در آینده منجر به یک فاجعه برای مردم آمریکا و جهان شود.
مسئله مهم گرمایش زمین را در نظر بگیرید. این پدیدۀ مهم در نظر برخی احزاب بیاهمیت است و اگر سیاستهای سازنده برای مهار گازهای گلخانهای صورت نگیرد، مسلماً تبعات سهمگینی برای مردم دنیا به بار خواهد آمد. از دیدگاه اقتصادی، این مسئله هیچ مشکلی در سطح زندگی به وجود نخواه آورد حتی امکان رشد اقتصادی نیز وجود دارد.
سیاستهای مخالف در آمریکا و جهان
سیاستهای حزب مخالف در آمریکا منکر اثرات گرمایش زمین است. این دیدگاه ممکن است از دو جا نشئت بگیرد؛ اول، ارتباط حزب با شرکتهای نفت و گاز و بهرهبرداری از سوختهای فسیلی. دوم این است که درک مواجهه درست با این تغییرات اقلیمی نیازمند تغییرات گسترده در بازار است.
راهکاری که حزب مخالف از آن بیزارند. یافتن راهحل از نظر جمعی عقلانی است و انجام ندادن آن تبعات به همراه خواهد داشت. شرایط باید بهگونهای باشد تا حزب مخالف از رویکردهای فرصتطلبانه دست بردارد و بیتوجهی نسبت به این موضوع را تمام کند.
آموزش از دیگر مواردی است که میتواند در بلندمدت منجر به رشد اقتصادی شود و از زمینههای حائز اهمیت است. سرمایهگذاری در زیرساختهای ملی باید مورد توجه قرار گیرد.
دومین موردی که سیاستهای حزب مخالف در مقابل رشد اقتصادی قرن بعد قرار میگیرد، بیتوجهی به زیرساختهای ملی و بهخصوص آموزش است.
در گذر زمان میزان فارغالتحصیلان از دانشگاه کم شده است و این میتواند نگرانکننده باشد و شاید یک زنگ خطر محسوب شود. این نشان میدهد که وضعیت حال حاضر آموزش نیازمند توجه سیاستگذاران است. تبعیضهایی که بین قشر سفیدپوست و سیاهپوست رخ میدهد و بسیاری دیگر میتواند باعث دوقطبی شدن جامعه شود.
یکی از هیجانانگیزترین اتفاقات قرن آینده، پیشرفت و رشد اقتصادی کشورهایی است که در یک برهه فقیر بودند؛ کشورهایی مانند چین، هند، برزیل شاهد پیشرفتهایی در قرن آینده خواهند بود. این اتفاق بدون شک نیازمند بازتوزیع قدرت سیاسی در جهان خواهد بود. یکی از سؤالهایی که پیش میآید این است؛
آمریکا چگونه با این افول کنار خواهد آمد و چه سیاستهایی در پیش خواهد گرفت؟ پیشتر اشاره کردیم که سالمترین دورنما برای جهان این است که ایالات متحد بخش زیرساختهای ملی و بهخصوص آموزش را تقویت و ترمیم کند تا با کاهش سریع در جایگاه اقتصادی مواجه نشود. در صورت تداوم توسعه اقتصادی چین، استبداد سیاسی بیشتر از چند دهه یا سال نمیتواند تداوم یابد
. فساد اداری در چین از موارد غیرقابلانکار و مشهود است. اینکه چین چگونه خواهد توانست گذار به دموکراسی را در آینده مدیریت کند، به طور کامل مشخص نیست و همین میتواند پیامدهای متفاوتی برای دنیا به وجود بیاورد. این روند ممکن است آنطور که به نظر میرسد آرام نباشد. در مقابل وضعیت چین، کشورهایی مانند برزیل و هند با موفقیت از این وضعیت عبور کردند.
با بررسی وضعیت ایالات متحده در سالهای اخیر و روند سیاسی آن، بهسختی میتوان انتظار داشت که شاهد قرارگرفتن در یک مسیر سیاسی متفاوت در طی سالهای آینده در این کشور باشیم. اگر ایدئولوژی و طرز تفکر حزب مخالف برای نیمی از شهروندان آمریکایی جذاب باشد، انتظار برای یک تغییر مسیر بیهوده خواهد بود و مشکلاتی از قبیل غلبه بر تغییرات اقلیمی غیرممکن خواهد بود.
تغییر طرز تفکر شهروندان آمریکایی نیز نیازمند اقدامات بسیار زیادی است. شاید اگر یک فاجعۀ بزرگ و ازبینرفتن ثروت در این کشور رخ بدهد، یک تغییراتی ایجاد خواهد شد.
البته آرزو کردن همچنین فاجعهای برای هیچکس ممکن نیست اما آیا میتوان با چیزهای دیگر به تغییر مسیر سیاسی آمریکا امیدوار بود؟ شاید وقوع یک فاجعۀ بزرگتر برای آمریکا در سالهای بعد دور از انتظار نباشد زیرا با بیمیلی که از طرف دو حزب آمریکا برای تقسیم بانکها و نهادهای مالی بزرگ به بخشهای کوچکتر و بیتوجهی به جداکردن بخش سرمایهگذاری از عملیات سنتی بانکداری این شرکتها در سالها اخیر مشاهده شده است، وقوع این رویداد غیرممکن نیست.
شیوههایی که میتواند منجر به یک گذار آرام باشد، تغییرات جمعیتشناختی و تغییر سیاستهای مخالف در آمریکا است.
جمعبندی
سیاستهای نادرستی که توسط احزاب مخالف در ایالات متحده طی سالها اتخاذ شده است، بر سرنوشت میلیونها انسان مؤثر است و خواهد بود. بیتوجهی حزب مخالف به اعمال اقدامات سازنده در مقابل تغییرات اقلیمی و افزایش گازهای گلخانهای میتواند شرایط را وخیمتر کند.
ترمیم زیرساختهای ملی و آموزش نیازمند سیاستهای سازنده است و در صورت وقوع میتواند به رشد اقتصادی ایالات متحد کمک کند. یکی از اتفاقات هیجانانگیز قرن آینده بازتوزیع قدرتهای سیاسی و اقتصادی است. توجه به تقویت زیرساختهای ملی میتواند مانعی برای افول آمریکا باشد.
منابع
- رومر، جان ای. صد سال دیگر و آینده اقتصاد جهان. کارآفرین، ۱۳۹۵.ص. ۱۹۱-۱۷۵
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.