اشتباهات رایج در ایجاد ایدههای استارتآپی
در این مقاله به اشتباهاتی اشاره میکنیم که افراد مختلف و بنیانگذاران استارتآپها و کسبوکارهای نو در انتخاب ایده مرتکب میشوند. شاید شما هنوز ایدهای ندارید یا در عملی کردن ایده خود تردید دارید. هیچکس نمیتواند بهطورقطع درباره موفقیت و یا عدم موفقیت یک ایده نظر بدهد، اما با بررسی هزاران استارتآپ و ایدههای آنها میتوان به یکروند آماری مناسب رسید و تعیین کرد چهکارهایی به عدم موفقیت منجر میشود و بالعکس.
درنهایت، هدف نشان دادن مسیرهایی است که مؤسسین برخی استارتآپها در آن قدم گذاشتند و به عدم موفقیت رسیدند. پس سعی میکنیم تا به بحث دربارۀ رایجترین اشتباهاتی که مؤسسان در هنگام ایجاد ایدههای استارتآپی انجام میدهند، بپردازیم.
اشتباهات رایج
شاید این موضوع به نظر پیچیده بیاید، چراکه ایدههای استارتآپی یک مسئله مهم و دقیقی است. هیچکس، حتی Y Combinator (اولین شتابدهنده جهان) نیز بهطورقطع نمیتواند بگوید که کدام ایدهها موفق میشوند، اما میتوانیم با دادههایی که از هزاران استارتآپ مختلف به دست میآوریم و اتفاقات و نتایجی که بین آنها مشترک است، به یکروند و مسیر برسیم. مدلهای خاصی از ایدهها و روشهای خاصی در تولید ایده نسبت به بقیه متدها موفقتر عمل کرده است.
اشتباه اول و رایجترین اشتباه این است که اکثر مؤسسین معتقدند باید در ابتدا ایدههای بسیار نابی داشته باشند و کلید داشتن یک استارتآپ موفق را ایدههای ناب میدانند.
این افراد منتظر هستند تا یک ایدۀ فوقالعاده به ذهنشان خطور کند و سپس دست به انجام کارها بزنند. زمانی که به شرکتهای موفق امروزی مثل گوگل و فیسبوک نگاه میکنید، با خودتان میگویید: چه ایده محشری داشتند! درصورتیکه گوگل بیستمین موتور جستجو بود و فیسبوک نیز بیستمین شبکه اجتماعی؛ یعنی برخی از کمپانیهای غولپیکر امروزی هم ایدههای ناب و دست اولی نداشتند. در حقیقت چیزی که این شرکتها را تبدیل به یک کمپانی موفق کرد، ایده ناب آنها نبود بلکه یک ایده اولیه بهقدر کافی خوب بود که با اجرای عملی عالی ترکیب شد.
اشتباه دوم دقیقاً خلاف اشتباه اول است؛ یعنی افرادی که سعی دارند اولین ایدهای که به ذهنشان میرسد را عملی کنند. این افراد حتی درباره ایده خود تأمل نمیکنند تا نتیجه بگیرند که ایده خوبی دارند یا خیر. نکته جالب اینجاست که این اشتباه بسیار رایج است! فرض کنید که یک استارتآپ موفق میشود، درنهایت حداقل برای چند سال باید روی ایده آن کار شود، پس اگر قرار است که روی یک ایده عمرتان را بگذارید، حداقل چند هفته باید را ایدهتان فکر کنید تا بهصورت نهایی تصمیم بگیرید.
باکمال تعجب تعداد کمی از بنیانگذاران این کار را انجام میدهند و به دنبال آن، با انجام این کار شما درواقع از منحنی جلوتر هستید. منحنی که صحبت میکنیم به این صورت است: اگر یک طیفی را تصور کنید که انتهای آن «افرادی است که ایده اولیهای که به ذهنشان میرسد را امتحان میکنند» و ابتدای این منحنی «افرادی که منتظر ایده عالی هستند» باشد، شما باید جایی در میان این دو گروه قرار بگیرید. شما باید به ایده اولیهتان به چشم یک نقطه شروع خوب نگاه کنید.
ایدههای استارتآپی با گذشت زمان تغییر شکل میدهند. بهعنوانمثال، اِیربیاِنبی را در نظر بگیرید. این شرکت در ابتدا به معنای واقعی کلمه یک وبسایت برای اجاره تختخواب در خانه دیگران بود اما با گذشت زمان به همه اجارههای تعطیلاتی تغییر شکل داد؛ بنابراین کاری که باید انجام دهید، انتخاب یک نقطه شروع خوب است.
اگر نقطه شروع خوبی داشته باشید، حتی اگر ایده اولیهتان آنقدرها هم عالی نباشد، برای رسیدن به یک ایده عالی فقط به اصلاح نیاز دارید. درحالیکه اگر یک نقطه شروع بد را انتخاب کنید، هیچ راهی برای تبدیلشدن به یک نقطه خوب وجود ندارد و مجبور میشوید که از اول شروع کنید. درحقیقت، شرکتهایی مثل اِیربیاِنبی ایده اولیه فوقالعادهای نداشتند، اما به دلیل نقطه شروع خوب به موفقیت رسیدند.
اشتباه سوم شروع کردن با یک راهحل بجای طرح مسئله است. با توضیح یک مثال به بررسی این اشتباه میپردازیم. فرض کنید به راهاندازی یک استارتآپ میپردازید که هدف آن ساخت برنامه تحت عنوان اوبر برای لولهکش است.
به این صورت که با زدن یک دکمه لولهکش ظاهر میشود. این یک راهحل است. اما چه مسئلهای را حل میکند؟ نمیدانیم! شاید پیداکردن یک لولهکش سخت است. شاید واقعاً یک مشکل باشد، اما مسئله چیز دیگری است. این اشتباه بسیار زیاد مشاهده شده است و یک عبارت برای آن اختصاص داده شده است، SISP یعنی راهحل در جستجوی مسئله. عموماً این کار خوبی نیست. شما بهتر است با یک مسئله شروع کنید و بعد به دنبال راهحل آن باشید.
و در نهایت اشتباه آخری که به بررسی آن میپردازیم، این است که معتقدند ایدههای استارتآپی بهسختی پیدا میشوند. درحقیقت پیداکردن ایدههای استارتآپی بسیار ساده است زیرا مشکلات بسیاری در دنیا باقی مانده که به حل آنها پرداخته نشده است. اگر شما نمیتوانید یک ایده پیدا کنید، یعنی شما هنوز یاد نگرفتید که چگونه این کار را انجام دهید. به محض اینکه بتوانید ایدههای خوب استارتآپی را متوجه شوید، آنوقت تمام آنها را یکجا میبینید.
جمعبندی
در این مقاله به بررسی اشتباهات رایجی که مؤسسان کسبوکارهای نو در پروسه انتخاب ایده انجام میدهند، پرداختیم. درمجموع نمیتوان بهطورقطع دررابطهبا موفقیت و یا عدم موفقیت یک ایده نظر داد؛ اما سرنوشت استارتآپهای مختلف به ما درسهایی میدهد.
باید بدانیم اولین ایدهای که به ذهنمان میرسد نیازمند بررسی و تحلیل است و ممکن است مناسب بازار یا بنیانگذاری نباشد. همچنین برای شروع نباید آنقدر صبر کنیم که یک ایده محشر به ذهنمان برسد. چرا که ایدهها در طی زمان تغییر میکنند. پس تعادل حرف اول را میزند. به یاد داشته باشید که شما باید در ابتدا به طرح مسئله بپردازید و سپس حل مسئله. نکته آخر اینکه، به تغییرها و اتفاقات اطراف با چشم باز بنگرید.
منبع
- Friedman, Jared, How to get startup ideas, 2020
- https://www.ycombinator.com
این مقاله توسط پارک علم و فناوری دانشگاه تربیتمدرس گردآوری شده است لذا تمامی حقوق این اثر محفوظ است.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.